دارم برای تو مینویسماز اینکه دوری ات چگونه روزگارم را سیاه کردهاز اینکه …گریه ام نمیگذارد ادامه دهمخلاصه بگویم که دلم آغوش تو را میخواهددلم میخواهد مثل گذشته کنارم باشیودوباره برای امدنم دعا کنی وبرای یک لحظهکنار من بودن بی قرار باشی و تو نمیدانی من برای دوباره کنارت بودن چه ها
کردم و وقتی فهمیدم دیگر نیستی و نمیتوانم داشته باشمتدست به چه کارهایی زدم که بتوانم تورا فراموش کنماما چه کنم که موفق نشدم که بتونم فراموشت کنموازت خواهش میکنم برگرد بیا و این
دیوانه را ببرنگذار عشق و از کس دیگری گدایی کنم جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 13:26 توسط نیمای نازی نمیتونی درکم کنی...
ما را در سایت نمیتونی درکم کنی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tanha5565 بازدید : 141 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 0:34